شروع دوباره!
سلام من برگشتم!!
حتما الان با خودتون میگید اصلا تو کی هستی؟! ما که تو رو نمیشناسیم! بعدشم اصلا کی رفتی که حالا باز برگشتی؟! چرا رفتی؟ چرا برگشتی؟ و کلی سوال دیگه.؟!!
عجله نکنید به همه سوالاتون جواب میدم اما یکی یکی!
در جستجوی خدا ( یادداشتی بر فیلم pk )
یکی از آخرین فیلم هایی که دیدم، فیلمی هندی بود به نام pk. این فیلم از اون فیلم هندی هایی نیست که فکرش رو میکنید. ( چون وقتی به ما میگن فیلم هندی یاد عشق و عاشقی و شعر و آواز و غم و غصه و گریه و. خلاصه از این هندی بازیا میفتیم. ) البته کم و بیش ویژگی های اغراق آمیز یک فیلم هندی رو داره اما عوضش بی محتوا هم نیست. داستان فیلم درباره یک آدم فضاییه که از سر کنجکاوی وارد زمین میشه اما در همون ابتدای ورودش به زمین گیر صفینه اش ( که شبیه یک تکه سنگ زمرد بسیار براقه و به گردنش آویخته شده ) توسط یک ره گذر یده میشه. و اون که زبون زمینی ها رو بلد نیست و هیچ چیز از آداب و رسوم زمینی ها نمیدونه به دنبال گیرش ( یا به قول خودش ریموت کنترل ماشینش ) راه میفته توی شهر و به خاطر همین نا آگاهیش از آداب و قولنین مردم زمین لحظه های کمدی جذابی رو خلق میکنه.
اما این تازه شروع ماجراست. آدم فضایی داستان ما ( یعنی همون pk ) که برای پیدا کردن ریموت کنترل صفینه به هر دری میزنه و از همه سوال میپرسه کم کم متوجه میشه که اکثر زمینی ها شخصی رو میشناسن به نام "خدا" که اعتقاد دارن میتونه تمام مشکلاتشون رو حل کنه. اما مشکل اینجاست که هر گروهی به یک شکل این خدا رو پرستش میکنه و یه جورایی میشه گفت که هر گروهی خدای خودش رو داره و به خدای بقیه گروه ها کاری نداره! و از همه مهم تر اینکه یک عده آدم سود جو هم دارن این وسط با گمراه کردن مردم به نام دین ازشون پول میگیرن و در لباس مردان خدا حسابی تیغ میزننشون!
البته این موضوع کاملا حقیقت داره. همه ی ما میدونیم که کم نیستن آدمای دو رو و ریا کار که به اصطلاح جانماز آب میکشن و در کنارش صد تا کار خلاف شرع هم میکنن که مهم ترین و بد ترینش خوردن حق مردمه! اما به نظرم این فیلم داره به یک موضوع درست از یک راه غلط میپردازه. این فیلم یه جورایی زیرآب تمام دین و اعتقادات مردم رو میزنه و تمام ادیان رو به یک چوب میرونه. از طرفی در پلان های شرکت کردن pk در مراسم ادیان و مذاهب مختلف تصویری ناقص و غلط رو از اونها به مخاطب نشون میده. مثلا بعد پلان ی برای امام حسین، مراسمی شبیه به قمه زنی رو نشون میده. بله منم قبول دارم که این اتفاقات تو کشور خودمون هم میفته اما مسلمون ها و شیعه های واقعی میدونن که آسیب زدن به خود توی دین ما حرامه حالا به هر شکلی که باشه. ولی مردم جهان که اینو نمیدونن! اون وقت فکر میکنن که تمام دین ما همین وحشی بازی ها و کار های احمقانس! یا مثلا سینه زدن برای امام حسین رو با غلتیدن روی زمین ( در یک مذهب دیگه که نمیدونم چه مذهبیه ) مقایسه میکنه! شاید الان با خودتون بیگید از کجا معلوم ما برحقیم و کار اونا غلطه؟! دقیقا نکته همینجاست. ما خودمون به اندازه کافی گیج هستیم و راستش به نظر من دیدن اینجور فیلم ها آدم رو گیج تر میکنه و تشخیص درست و غلط رو سخت تر.
هر چند در جاهایی از فیلم به نکات جالبی هم اشاره شد. مثلا سکانس خریدن مجسمه خدا و سوال و جواب های pk و فروشنده مجسمه ها که خودش اونا رو ساخته بود اشاره ای به حماقت بت پرستان داشت اما اینکه بت پرستی رو هم با ادیان دیگه قاطی میکرد ( به اصطلاح بادمجون رو قاطی میوه ها میکرد) اینش به نظر من بد بود. و از اینکه میگم همه رو با یک چوب میروند منظورم اینه که تمام انسان های رو مدعی های دروغین ( یا به قول خودش شماره اشتباه! ) معرفی کرد. الان توی کشور ما هم خیلیا هستن که مثلا میگن: بهشت و جهنمی در کار نیست، اینا رو ا درست کردن، کی از اون دنیا خبر آورده و. خلاصه از اینجور صحبت ها. بله من هم قبول دارم هستن آدم هایی که به نام دین برای خودشون کار و کاسبی راه انداختن و های قلابی پولکی هم کم نیستن. اما این دلیل نمیشه که ارتباط کسانی مثل آیت الله بهجت و طباطبایی و حتی شهدای خودمون رو با خدا منکر بشیم.
در جستجوی خدا ( یادداشتی بر فیلم pk )
یکی از آخرین فیلم هایی که دیدم، فیلمی هندی بود به نام pk. این فیلم از اون فیلم هندی هایی نیست که فکرش رو میکنید. ( چون وقتی به ما میگن فیلم هندی یاد عشق و عاشقی و شعر و آواز و غم و غصه و گریه و. خلاصه از این هندی بازیا میفتیم. ) البته کم و بیش ویژگی های اغراق آمیز یک فیلم هندی رو داره اما عوضش بی محتوا هم نیست. داستان فیلم درباره یک آدم فضاییه که از سر کنجکاوی وارد زمین میشه اما در همون ابتدای ورودش به زمین گیر صفینه اش ( که شبیه یک تکه سنگ زمرد بسیار براقه و به گردنش آویخته شده ) توسط یک ره گذر یده میشه. و اون که زبون زمینی ها رو بلد نیست و هیچ چیز از آداب و رسوم زمینی ها نمیدونه به دنبال گیرش ( یا به قول خودش ریموت کنترل ماشینش ) راه میفته توی شهر و به خاطر همین نا آگاهیش از آداب و قولنین مردم زمین لحظه های کمدی جذابی رو خلق میکنه.
اما این تازه شروع ماجراست. آدم فضایی داستان ما ( یعنی همون pk ) که برای پیدا کردن ریموت کنترل صفینه به هر دری میزنه و از همه سوال میپرسه کم کم متوجه میشه که اکثر زمینی ها شخصی رو میشناسن به نام "خدا" که اعتقاد دارن میتونه تمام مشکلاتشون رو حل کنه. اما مشکل اینجاست که هر گروهی به یک شکل این خدا رو پرستش میکنه و یه جورایی میشه گفت که هر گروهی خدای خودش رو داره و به خدای بقیه گروه ها کاری نداره! و از همه مهم تر اینکه یک عده آدم سود جو هم دارن این وسط با گمراه کردن مردم به نام دین ازشون پول میگیرن و در لباس مردان خدا حسابی تیغ میزننشون!
البته این موضوع کاملا حقیقت داره. همه ی ما میدونیم که کم نیستن آدمای دو رو و ریا کار که به اصطلاح جانماز آب میکشن و در کنارش صد تا کار خلاف شرع هم میکنن که مهم ترین و بد ترینش خوردن حق مردمه! اما به نظرم این فیلم داره به یک موضوع درست از یک راه غلط میپردازه. این فیلم یه جورایی زیرآب تمام دین و اعتقادات مردم رو میزنه و تمام ادیان رو به یک چوب میرونه. از طرفی در پلان های شرکت کردن pk در مراسم ادیان و مذاهب مختلف تصویری ناقص و غلط رو از اونها به مخاطب نشون میده. مثلا بعد پلان ی برای امام حسین، مراسمی شبیه به قمه زنی رو نشون میده. بله منم قبول دارم که این اتفاقات تو کشور خودمون هم میفته اما مسلمون ها و شیعه های واقعی میدونن که آسیب زدن به خود توی دین ما حرامه حالا به هر شکلی که باشه. ولی مردم جهان که اینو نمیدونن! اون وقت فکر میکنن که تمام دین ما همین وحشی بازی ها و کار های احمقانس! یا مثلا سینه زدن برای امام حسین رو با غلتیدن روی زمین ( در یک مذهب دیگه که نمیدونم چه مذهبیه ) مقایسه میکنه! شاید الان با خودتون بیگید از کجا معلوم ما برحقیم و کار اونا غلطه؟! دقیقا نکته همینجاست. ما خودمون به اندازه کافی گیج هستیم و راستش به نظر من دیدن اینجور فیلم ها آدم رو گیج تر میکنه و تشخیص درست و غلط رو سخت تر.
هر چند در جاهایی از فیلم به نکات جالبی هم اشاره شد. مثلا سکانس خریدن مجسمه خدا و سوال و جواب های pk و فروشنده مجسمه ها که خودش اونا رو ساخته بود اشاره ای به حماقت بت پرستان داشت اما اینکه بت پرستی رو هم با ادیان دیگه قاطی میکرد ( به اصطلاح بادمجون رو قاطی میوه ها میکرد) اینش به نظر من بد بود. و از اینکه میگم همه رو با یک چوب میروند منظورم اینه که تمام انسان های رو مدعی های دروغین ( یا به قول خودش شماره اشتباه! ) معرفی کرد. الان توی کشور ما هم خیلیا هستن که مثلا میگن: بهشت و جهنمی در کار نیست، اینا رو ا درست کردن، کی از اون دنیا خبر آورده و. خلاصه از اینجور صحبت ها. بله من هم قبول دارم هستن آدم هایی که به نام دین برای خودشون کار و کاسبی راه انداختن و های قلابی پولکی هم کم نیستن. اما این دلیل نمیشه که ارتباط کسانی مثل آیت الله بهجت و طباطبایی و حتی شهدای خودمون رو با خدا منکر بشیم.
یأیها الرسول؛ بلغ.
نیمه شب در ظلمات غار مشغول عبادت بود، چشمه اشکش لحظه ای از باریدن نمی ایستاد.
این ظلمت غار نبود که آزارش می داد؛ ظلمت دل مردم بود.
ناگهان نور شدیدی تابیدن گرفت و غار تاریک را همچون روز روشن کرد. گویی خورشیدی در دل شب ظاهر شد.
نور گفت: بخوان!
او پاسخ داد: نمی توانم بخوانم!
دوباره نور گفت: بخوان!
او گفت: من خواندن نمی دانم!
اما گویی نور اصلا صدایش را نمی شنید. دوباره با تحکم گفت: بخوان!
و او در کمال تعجب شروع به خواندن کرد.
ادامه مطلب
تبلیغات
درباره این سایت